۱.دیروز برق رفت من گوشیمو گذاشتم حالت پرواز تا از حالت پرواز درآوردم استاد آنجل زنگ زد انقدر همزمان که دچار شوک شدم بعد شانس از خونهشون زنگ زده بود و من فقط پیش شماره رو دیدم و فکر کردم لیلی پوته ولی شکر خدا بخاطر بیحوصلگی مثل همیشه جواب ندادم و گرنه که باید ترک تحصیل میکردم!...
۲. پارسال دلم میخواست برم راهیان نور یکی از بچههای بسیج حرفی زد که ناراحت شدم و بدون اینکه بهش بگم و بروز بدم منصرف شدم و نرفتم حالا نمیدونم فهمیده یا چی که به زور میخواد ببرتم راهیان نور در صورتی که من امسال دلم نمیخواست برم ولی خب اصرارش سبب شد بگمانشا الله خیره و ثبت نام کنم...انشاء الله که خیره...
ولی حس میکنم نباید امسال میرفتم و درست نیست این رفتن با این وضع با این حال...
بعدا نوشت: حاجی کرکام... الان دیدم ایام اعتکاف داریم میریم... دیگه جدی خیرهانشاء الله